شارل ادوارد ژانره متولد 6 اکتبر 1887 با نام مستعار لوکوربوزیه دومین پسر ادوارد ژآنره بود که ادوارد ژانره یعنی پدرش یک طراح صنعتی صفحات مدور ساعت در یک شهرک صنعتی و مادرش ژانره پِرت یک موسیقیدان و معلم پیانو بود. خانوادهاش که یک خانواده کلوین گرا بودند عشق هنر و سرزمین خود بودند جاییکه خانواده اش در پی جنگ های فرقه ایی مسیحیت قرن دوازدده میلادی به آنجا گریخته بودند و همه این موارد روی جوانی به نام لوکوربوزیه تأثیر گذاشته بودند.
در سن 13 سالگی ، لوکوربوزیه مدرسه ابتدائی خود را رها نموده و به یادگیری هنر در ژاکس دِ فاوندس همت گماشت . جایکه در آنجا کنده کاری و میناکاری را به تبع از هنر پدرش یاد گرفت.
بعد از طراحی اولین خانه اش، در سال 1907 یعنی در سن 20 سالگی لوکوربوزیه به نواحی مختلف اروپا اعم از ایتالیا ، ویِنا ، مونیخ و پاریس سفر کرده و این سفرها همراه با ملاقات با بزرگترین معماران که در میان آنها آگوست پِرت و یکی از طراحان سازه های بتنی تقویت شده و نیز بعدا با معمار مشهور یعنی پیتر بهرنس که لوکوربوزیه از اکتبر 1910 تا 1911 پیش او باقی ماند و کار کرد.
لوکوربوزیه در سال 1917 به پاریس ، جایی که به او به عنوان یک معمار در سازه های بتنی تحت نظر قراردادهای دولتی کار می کرد، مهاجرت نمود. با وصف نفوذ بیشتر، زمان دهی پرسود، نظم و انظباط بیشتر در طراحی و نقاشی او بیشتترین وقت خود را صرف این کار نمود. سپس در سال 1918 لوکوربوزیه با نقاش سبک کوبیست، یعنی آمِده آوزانفِست که مشوق لوکوربوزیه در طراحی و نقاشی بود آشنا شد.
روحیات مشابه آن دو سبب شد تا یک دوره همکاری را باهم شروع کرده و سپس سبک کوبیسم را رد کردند. با داشتن این افکار در ذهن ، آن دو کتابی تحت عنوان اپرس در کوبیسم ( یا بعد از کوبیسم) که در واقع بیانیه ایی ضد کوبیسم بود را منتشر کردند و یک جنبش هنری جدید به نام لفظ قلم را بنیان نهادند. در ساال 1920 همراه باا شاعری به نام پاول دیره مجله ایی تحت عنوان اسپریت نو ( روح نو) را که به بررسی آوانگارد می پرداخت را تأسیس نمودند.
در اولین نشریه مجله، شار ادوارد ژانره با نام مستعار لوکوربوزیه که نام پدربزرگ خود بود را با این عقیده که هر آدمی در طول زندگی می تواند خود را کشف کند را عوض نمود.
در عناوین مجله اسپریت نو، هر سه مرد در مقابل جنبش های هنری گذشته معماری دکوراسیون و از سبک جدید لوکوربوزیه در کارکردگرایی دفاع می کرد را نوشتند. در سال 1923 لوکوربوزیه کتاب معماری ورس اونه ( یا به سوی معماری جدید ) منتشر کرد. در این کتاب اظهارات مشهور لوکوربوزیه همچون ” یک خانه یک ماشین برای زندگی است ” ، ” یک خیابان منحنی ، یک مسیر احمقانه است” و ” یک خیابان راست برای مردان است” را نوشت.
آثار مطرح لوکوربوزیه:
در کمون رونشان، اندکی جنوب شرق پاریس، یکی از غیرمعمولترین پروژههای لوکوربوزیه در دوران حرفهایاش، نوتردام دو رونشان، یا بیشتر به نام رونشانپ، قرار دارد. در سال 1950، لوکوربوزیه مأمور شد تا یک کلیسای کاتولیک جدید را به جای کلیسای قبلی که در طول جنگ جهانی دوم ویران شده بود، طراحی کند.
از دیرباز یک مکان مذهبی زیارتی بوده است که عمیقاً در سنت کاتولیک ریشه داشت، اما پس از جنگ جهانی دوم، کلیسا خواستار فضایی ناب بود که بر خلاف پیشینیان خود، خالی از جزئیات زیاد و شخصیتهای مذهبی آراسته باشد.
رونشان به طرز فریبنده ای مدرن است، به طوری که به عنوان بخشی از زیبایی شناسی کوربوزیه یا حتی سبک بین المللی به نظر نمی رسد. بلکه به عنوان یک شی مجسمه در سایت قرار دارد. ناتوانی در طبقه بندی رونشان آن را به یکی از مهم ترین بناهای مذهبی قرن بیستم و همچنین حرفه کوربوزیه تبدیل کرده است.
در سال 1950، زمانی که کوربوزیه مأمور طراحی رونشان شد، اصلاح طلبان کلیسا می خواستند با پذیرش هنر و معماری مدرن، نام خود را از انحطاط و گذشته زینتی پاک کنند. خلوص فضایی یکی از تمرکزهای اصلی کوربوزیه با پیچیده نکردن برنامه و حذف زیباییشناسی مدرن معمولی از طراحی بود.
درعوض، کوربوزیه می خواست که فضا از نظر هدف، مراقبه و بازتابی باشد. دیوارهای سفید کاملاً به این ذهنیت خالص اضافه میکنند که وقتی نور وارد کلیسا میشود، به این فضای شسته شده و اثیری تبدیل میشود. تأثیر نور، ویژگیهای بیانی و عاطفی را برمیانگیزد که همگام با فعالیتهای مذهبی، احساسات شدیدتری ایجاد میکند
در میان یک زمین جنگلی منزوی از بقیه کمون نشسته است. این کلیسا در بالای تپه ای در محل قرار گرفته است که خود را بر روی یک پایه استعاری قرار داده است که به رونشانم اهمیت بیشتری می دهد. برخلاف بسیاری از آثار دیگر کوربوزیه که شامل حجمهای جعبهای، کاربردی و استریل هستند، رونشان بیشتر یک فرم مجسمهسازی نامنظم است که در آن دیوارها، سقف و کف شیب دارند. از نظر سبکی و رسمی نسبتاً پیچیده است. با این حال، از نظر برنامهریزی نسبتاً ساده است: دو ورودی، یک محراب و سه نمازخانه.
چشمگیرترین قسمت رونشانپ سقف خمیده ای است که به سمت آسمان ها جدا می شود. به نظر می رسد سقف منحنی در بالای ساختمان شناور است زیرا توسط ستون های تعبیه شده در دیوارها حمایت می شود، که یک شکاف 10 سانتی متری بین سقف و دیوارها ایجاد می کند، که اجازه می دهد یک تکه از نور روشنایی ایجاد شود. سقف در واقع تنها نگاه اجمالی از تأثیر مکانیزه در طراحی کلی است. انحنای سقف منحنی های بال هواپیما را تقلید می کند. از نظر طراحی آیرودینامیک است و با تمام کیفیت های عظیم و سنگینش همچنان بی وزن به نظر می رسد.
یکی از جالب ترین جنبه های طراحی، قرار دادن پنجره های پراکنده بر روی دیوارها است. کوربوزیه دیافراگمهای سوراخکننده کوچکی را روی نما اجرا کرد که نور داخل نمازخانه را با باریک کردن پنجره به خوبی در حفره دیوار تقویت میکرد. هر دیوار توسط این قابهای پنجرههای متفاوت روشن میشود، که در ارتباط با دیوارهای سفید کاملاً شسته شده، ویژگیهای درخشانی به دیوارها میدهد که با نور مستقیم شدیدتر مشخص میشوند.
بر روی دیوار پشت محراب در کلیسای کوچک، جلوه های نورانی یک الگوی خالدار، تقریباً شبیه یک شب پرستاره، از روزنه های پراکنده ایجاد می کند که با دهانه بزرگتری در بالای صلیب که سیل نوری از خود ساطع می کند، تمجید می شود و تصویر مذهبی قدرتمندی را ایجاد می کند. و همچنین یک تجربه متحول کننده.
از میدان زیر رونشان، دیوارهای خمیده و سقف آن چیزی است که کلیسا را به طور رسمی تعریف می کند. به نظر می رسد که مستقیماً از خود تپه رشد می کند زیرا منحنی سقف به نظر می رسد آینه منحنی است که نمازخانه روی آن قرار دارد. با این حال، دیوارهای خمیده و سقف دیگر جوهر ناب پروژه را تعریف نمی کنند، بلکه نور چیزی است که کلیسا را به طور تجربی تعریف می کند و به آن معنا می بخشد.
اگرچه رونشان اشتقاقی رادیکال از آثار دیگر لوکوربوزیه بود، اما همچنان برخی از اصول خلوص، گشاده رویی و حس جمعی جمع شدن را حفظ می کند.
رونشان کمتر از سبک مکانیکی و بینالمللی فاصله میگرفت، زیرا بیشتر یک پاسخ متنی به یک مکان مذهبی بود. رونشان یک معماری است که ریشه در بافتی دارد که بر اصول مدرن بنا شده است، که رونشان را به یکی از جالبترین ساختمانهای قرن بیستم و حرفه لوکوربوزیه تبدیل میکند.
دیدگاه خود را بنویسید