مجتمع های فرهنگی
مجموعه فرهنگی مکانی فرهنگی فراغتی که در زندگی امروزی که همگان دیگر فعالیتهای شغلی در محیطی ساختنی و شهری است می باشد. آرامش و استراحت جسم و جان بسیار ضروری است البته این حداقل رسیدگی به انسانها است در این راستا ترتیب و شکوفایی اندیشه ها و استعداد ها جایگاه ویژه ای دارد از این روست که مجموعه فرهنگی به منظور پرورش ذوق و استعداد افراد به خصوص جوانان و محلی برای تغذیه روانی شهروندان در محیطی هنری و همچنین توسعه و نشر ابعاد هنردر زندگی افراد و شناساندن ابعاد گوناگون زندگی بنا می شود.
اهداف مجموعه فرهنگی
1.اهداف آموزشی
2.اهداف مذهبی
3.اهداف اطلاع رسانی
4.اهداف فرهنگی تجاری
5.اهداف فرهنگی فراغتی
شاید در آغاز لازم است بگوئیم طراح ملزم به خلق محیطی است که به طور جالب و با قواعد طبیعی برای شرایط داده شده مطابقت داشته باشد . بیان این مقصود پی بردن به آشنایی حقیقت بینایه طراحی است آشنایی کاربر پایه تفسیر معقول برنامه آشکار خواسته ها بیان می گردد اظهار کل بیان به طوری باید باشد که فوراً پذیرفته گردد. اما یک طراح کار حقیقی تهیه برنامه خواسته ها و تعبیه دستورات و فرمولی کردن بیان زیبا را چگونه می توان انجام دهد.
اعتبار یک طراح و قوانین سنتی در صنایع ساختمانی مسئله ای شده است به نظرمی رسد تعداد طراحان با تجربه با مقایسه با احتیاجات ظاهری خدمات طراحیشان کامل بوده ولی به نقطه اشباع رسیده است.
در طراحی معماری و در کل در طراحی عوامل مختلفی مانند آب و هوا، میزان توسعه صنایع و امکانات قابل دسترسی و صرف هزینه های مورد نیاز دخالت دارد .
عوامل شخصی مختلفی بر کار طراح دخالت دارند که آنها نیز عبارتند از بین میزان کارآموزی و دقت طراح بستگی دارد .
کتابخانه
بیرون دادن کتاب به صورت امانت برای عموم مردم به بزرگسالان و نوجوانان و فراهم نمودن کتب مراجعات کلی روان و جاری در انگلستان این است که به تأسیس کتابخانه مرکزی در شعب در شهرستانها بپدازد و در روستا ها برای در دسترس قرار دادن کتاب به وسیله کتابخانه های متحرک عمل نماید . کتابخانه عمدتا برای مراجعات پژوهشهای علمی تأسیس شده و تدریجاً به وسعت کارش افزوده می شود .
طراحی مجتمع فرهنگی و معاني فرهنگ عبارتند از : علم، دانش ، ادب ، تربیت ، سنجيدگي، حکمت، عظمت، پرورش ، نیکوبي، معرفت، فضل و بزرگي . مجموعه آداب و رسوم، مجموعه علم و معارف و هنر ها.
فرهنگ را با تعریف هايي به غایت متنوع و گوناگون عرضه کرده اند و بسیار کسان بر آن توصیف ها نگاشته اند و نسبي ستوده اند ولي چون هر کس از ظن خود بدان پرداخته، مفهوم واژه در هاله ای از ابهام محو گردیده و لاجرم تعریف هايي گنگ و نارسا و ناقص دستاويزي شده براي گروهي که معتقدند فرهنگ غیر قابل تعریف است . دست کم یکصد و بیست سال که سرآوران تفکر بشري با اين واژه کلنجار می روند و آن را به میل خود به صفاتي متصف مي كنند هر یک از اندیشمندان زبده معنايي خاص خود را ارائه مي کنند. هر کسي ديدي دارد و برداشتي و تعريفي ولي نه تعريفي جامع و مانع و نه تعريفي گويا و رسا و نه تعريفي که به واقع فرهنگ را مشخص کند، معرفي كند و بشناساند و شک و شبهه را برطرف کنند. برخي هم معتقدند که معني گسترده اي دارد و نمي شود تعریف کرد داشتن معني گسترده نمي تواند دلیل نداشتن تعریف باشد، علت نشناختن فرهنگ است . اگر کسي چيزي را به واقع بشناسد و قادر به بیان باشد مي تواند آن را بشناساند و تعريفي جامع و مانع ارائه دهد ولو فرهنگ و تمدن باشد.
بدون شک امروزه ضرورت طراحی مجتمع فرهنگی و اهمیت آن در استحکام پیوندهاي ملي و مذهبي جامعه بر هیچکس پوشیده نیست همواره گفته مي شود که غفلت از تامین همه جانبه نيازهاي فرهنگي بنیانهاي جامعه را سست نموده و آینده آن را به طور جدي تهدید پیدا نموده و طبیعتا توجه به نیازهای وسیع و پیچیده اي را اقتضا مي نمايد. صادقانه باید تصدیق نمود که روز به روز درک عمومي بویژه در سطح مسئولین نسبت به نیازها و ملزومات امور فرهنگي ارتقا مي يابد. اما آیا سرعت این دریافتها با شتاب فزاینده تهاجم فرهنگی بیگانه تناسبي دارد. همچنين علي رغم نگراني تلويحي که در هسته مرکزي بحث مزبور جاري است نباید خوش بيني خود را از تلاشهايي که این روزها صورت می پذیرد پنهان نمود. غرض تنها استخراج این نتیجه است که فرهنگ و امور فرهنگي در شکل پیچیده و تکامل یافته امروزی نیازها و ملزوماتي دارد و این نوشتار درصد و توضیح و تشریح نیاز هاي فيزيكي كالبدي فعاليت هاي فرهنگي است. ( سي سخت، مسعود، مرکز فرهنگي و تفريحي منطقه ۲۲) .
اگر چه امروزه وسائل ارتباط جمعي همچون تلویزیون، رادیو امواج فرهنگي خود را همه روزه در داخل خانه ها انتشار مي دهند لیکن بسياري از امور فرهنگي تنها در مكان هاي مخصوص به خود صورت می پذیرد. مکان هايي همچون کتابخانه ها، سینماها، تئاتر ها امروز جز فضاهاي قطعي يک مجموعه شهري در آمده و بدون آن شهر از خلا فرهنگي محسوسي رنج خواهد برد.
اگر چه این قبیل فضاها به لحاظ کم مخاطبان كمتري نسبت به وسائل ارتباط جمعي دارند اما نمي توان مدعی شد که از نظري كيفي از اهميت كمتري برخوردار هستند. مزیت عمده مراكز ومجموعه هاي فرهنگي نسبت به رسانه هاي گروهي در آن است که فرد ابتدا احساس علاقه کرده و سپس اراده مي كند و به یک مرکز فرهنگي براي مشاهده و یا انجام یک کار فرهنگي مي رود. بنابراین او میل خود به سوي یک کار فرهنگي رفته لذا به نحو بارزتري از آن بهره مند مي گردد. در حالیکه في المثل تلویزیون امروزه یک پدیده تا حدودي تحميلي و یک طرفه در خانه مي باشد بینندگان حتي در صورت عدم اشتباق از برنامه هاي آن استفاده مي کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مراکز فرهنگي از قدرت تاثیر گذاري بيشتري روي فرد و جامعه برخوردار بوده و همچنین بعلت قدرت انتخاب استفاده کننده از این مراکز، این مراکز باید واجد شرايط كيفي و جاذبه خاص بوده تا بتواند استفاده کننده را به خود جذب نماید و بعد از این مرحله قدرت تاثیر گذاري مجموعه هاي فرهنگي بر فرد استفاده کننده به حداکثر مي رسد.
آموزش طراحی مجتمع فرهنگی
آموزش را باید در مفهوم فرهنگي به مفهوم وسيع آن مورد توجه قرار داد، زیرا آموزش جزئی از فرهنگ است ، و فرهنگ گذشته با همه خصوصيات القائي و انتقالي خود از آموزش شروع مي شود و آموزش وسیله انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است . بنابراین به تعبيري وسیله است و فرهنگ هدف آن و به تعبیری دیگر آموزش ظرف است و قالب و فرهنگ مفهوم است و محتوي آموزش و فرهنگ به اعتبار اینکه هر دو جزئي از زيربناي مناسبات اجتماعي و اقتصادي انسانها هستند، عوامل ثابت و بدون تغییر نیستند و حرکت و تکامل جز ذات آنهاست و به اعتبار این که آموزش و فرهنگ وسیله تکامل و ارتقاي شخصيت اخلاقي و اجتماعي و سياسي انسانهاست و همچنین وسیله کشف منابع نیروهاي طبيعي و تکامل ابزار و وسایل زندگي و بهتر کردن شرايط آن است که طبعا و ذاتا دینامیک و تغيير پذيرند. اگر فرهنگ و آموزش از دو منبع انسان و طبیعت و روابط آنها تغذیه نکنند قادر به تاثیر متقابل در روابط انسان و منابع طبيعت و کشف روابط نامکشوف و مجهول انسانها در روابط آنها با منابع طبيعت و نيروهاي آنها نخواهد شد. آموزش و فرهنگ در مجموع حاصل دانايي هاي ذهني، فکري ، اندیشمندي موجود و بالفعل انسان نیستند، بلکه حاصل مجموع دانايي هاي ذهني، فکري و بالقوه انسانها نیز می باشند. با توجه به مسائل فوق ، بهترین فرهنگ ها، فرهنگي است که حامل تمامي دانايي هاي فکري و ذهني بالفعل و بالقوه « موجود و قابل کشف » قابل کشف تمدن انساني در جهان و تاریخ یک جامعه باشد و بهترین آموزشها، آموزشي است که نوع سیستم آن ، نه تنها روشها و وسایل را براي انتقال دانايي هاي فکري و ذهني موجود به انسانها عموما و نسل جوان خصوصا دارا باشد، بلکه داراي بهترين روشها و وسایل براي كشف و بدست آوردن دانايي هاي فكري و ذهني مجهول و نامکشوف نیز باشد.
بر این اساس می توانیم معیار ها و ضابطه هاي یک فرهنگ و آموزش صحیح را بدست آوریم. فرهنگ یعني مجموعه دانايي هاي فكري و ذهني انسان، و آموزش يعني مجموع روابط و وسايلي که تنظیم کننده و شکل دهنده این دانايي ها و انتقال دهنده آنها به نسلهاي ديگر مي باشند.
فرهنگ بوسیله آموزش ، نه تنها دانايي هاي فكري و ذهني انسان را تنظیم می کند و انتقال مي دهد، بلکه قدرت و توانايي هاي فکري و ذهني تازه مي آفريند. با این تعریف ، بهتر مي توان وضع و موقعیت فرهنگ و آموزش را در یک جامعه مورد بررسي و مطالعه قرار داد و از مشکلات اجتماعي، اقتصادي، اخلاقي ، علمي و فني یک جامعه براي شناخت ارزشهاي موجود فرهنگی و آموزشي آن کمک بگیریم، زیرا رابطه فرهنگ و آموزش با جامعه و مجموع روابط و بنیادهاي اجتماعي آن یک رابطه متقابل است.
در اینجاست که رابطه بين آموزش و فرهنگ با مجموع سیستم سیاسي، اداري اجتماعي و اقتصادي جامعه آشکار مي شود. هدف اصلی فرهنگ و آموزش، استخراج و شکفته کردن و شناختن استعداد هاي انسانها و تربیت آنهاست . نظام اجتماعي، سياسي و اداري جامعه نه تنها باید این استعداد ها را پس از آموزش به کار گمارد و آنرا در خدمت كمال ، رشد و توسعه جامعه قرار دهد، بلکه باید از قبل وسایل و زمينه هاي لازم را براي اينکه نظام آموزشي و فرهنگي جامعه قادر به شکوفا کردن استعداد هاي افراد را کشف و شکوفا نماید. بطور کلي مفهوم فرهنگ براي یک اجتماع در درجه اول عبارتست از تهیه کادرهاي مورد نیاز کشور در زمينه هاي خدمات و تولید، و اعتلاي ارزشهاي معنوي جامعه مي باشند. از این نظر فرهنگ جامعه را باید کارخانه آدم سازي ناميده که نسل جوان يعني مواد خام را باید به نسبت احتياجات جامعه تبدیل به مواد ساخته شده و قابل استفاده در آورد.
در مرحله بعدي فرهنگ شکل دهنده روابط اجتماعي و اقتصادي جامعه، از طریق تنظیم آرمانها و انگیره هاي انساني و اعتقادي مي باشند. فرهنگ در واقع با كيفيت خود چهارچوب و ابعاداخلاقي ، اعتقادي ، علمي و اجتماعي افراد را تعيين مي كند و طرز فکر کردن و مماشات و سیر و سلوک را به آدمي مي آموزد و وظایف اجتماعي او را بوجود مي آورد.
لزوم ایجاد و طراحی مجتمع فرهنگی
تحولات اقتصادي و اجتماعي همواره با دگرگوني هايي در طرز اندیشه رفتار و افراد یک جامعه همراه است . نظام فرهنگی که بر اساس شکل خاصي و مجموعه اي از آداب و سوم استوار بوده و همزمان با یک تحول جديد متزلزل مي گردد و در سیر بسوي یک تعادل جدید به هدفهايي تازه نیازمند مي شود. اگر در نخستین مراحل تحول اجتماعی ایران نیاز هاي محرک اقتصادي داشت ، در این مرحله از انعکاس این خواسته ها و تمنیات معنوي و فرهنگي افراد به چشم مي خورد.
توجه به طراحی مجتمع فرهنگی در ایران با توجه به میراث فرهنگي و تماس دائم با تمدن غرب اهمیت اساسي دارد . زیرا گروهي از مردم مظاهر فرهنگی این سرزمین را ندیده گرفته و شیفته راه و رسم زندگي غرب شده اند و گروهی دیگر ورود برخي از مظاهر تمدن صنعتي را نشانه عدم علاقه و حفظ سنن ايراني دانسته اند . با تحولات اجتماعي و اقتصادی ایران ، اکنون جامعه به فرهنگي نیازمند است که بر مبناي فرهنگ ملي استوار باشد و نیز بتواند در زندگی ایرانیان بخصوص جوانان در یک جامعه صنعتي موثر باشد.
منظور اصلي بوجود آوردن شخصیت انسان مطلوب مي باشد که باید یک فرد را در زمینه هاي جسماني و اجتماعي – روحانی تربیت نموده و همچنین احتیاج به یک فرهنگي مي باشد که بر مبناي یک فرهنگ ملي استوار برخورداري از مظاهر فرهنگ جهان است. با توجه به مطالبی که در سطور گذشته بیان گردیده ، لزوم یک هدف و ایدئولوژی کلي براي جوانها که بتوانند به تمامي آنها را مجذوب نماید. این هدف تربيتي جسماني ، اجتماعي، روحاني مي باشد و لازمه آن داشتن یک سیاست فرهنگي است عواملی که ضرورت این سیاست فرهنگي را ايجاد مي كند:
۱.افزایش رفاه عادي
۲.افزایش با سوادان و تحصیلات ابتدايي ، متوسط و عالي
۳.افزایش جمعیت شهرنشین.
۴.افزایش اوقات فراغت
۵.افزایش وسایل ارتباط جمعي
۶.افزایش روابط بين المللي
و در پایان عکس هایی از مرکز هنر های معاصر روزنتال در شهر سینسیتانی اثر زاها حدید را مشاهده میکنید.