لوئی کان با نام اصلی ایتزه-لیب شیمولوئیسکی در 20 فوریه 1901 در پرنو استونی به دنیا آمد. پدرومادر یهودیش لیب شیمولوئیسکی و بیلا-ربکا مندولوویچ بعدها تصمیم به مهاجرت از استونیا را گرفتند. لیب به فیلادلفیا در پنسیلوانیا در سال 1904 مهاجرت نموده که بعدها خانواده اش نیز به او ملحق شدند.
به منظور ههمگونی با آن شهر، خانواده اسم آخر کان را در سال 1912 برگزیدند. لیب و بیلا ربکا نامهای لئوپولد و برزا را برگزیدند که پسرشان لوئی ایزادورف کان شد.
کان در دبیرستان مرکزی فیلادلفیا و مدرسه هنرهای صنعتی عادی به تحصیل مشغول شد. او بعدها در رشته معماری در فیلادلفیا در دانشگاه پنسیلوانیا که شیوه آموزشی آن شبیه دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس بود تحصیل کرد. کان در ساال 1924 موفق به اخذ مدرک معماری از آن دانشگاه شد.
کان پس کار و فعالیت به عنوان طراح ارشد برای شرکت ساختمانی سکویسنتینیال او به تمام اروپا سفر کردد و در سال 19330 با آیزر ازاریل ازدواج کرد و در اکثر شرکتهای معماری فیلادلفیا مشغول به کار شد.
از همان آغاز فعالیت او علاقمند به نقش معمار در تغییرات اجتماعی بود. او در طول جنگ جهانی دوم خانه هایی برای کارگران کارخانه بنا نهاد و بعدها یعنی در دههه 1940 روی سازه هایی برای اتحادیه های کارگری کار کرد. بعد از جنگ، کان با حفظ سبک مدرنیستی چندین خانه های خصوصی را در حومه پنسیلوانیا طراحی نمود.
کان در سال 1947 در دانشگاه ییل در نیوهیون شروع به آموزش معماری نمود. این نقطه استارت آموزش موثر او بود ، که تا مدت ده سال قبل از اینکه به عنوان استاد تمام در دانشگاه پنسلوانیا شود در دانشگاه یاله باقی ماند
از آثار لوئی کان میتوان به ساختمان مجلس ملی بنگلادش اشاره کرد:
معماری مدرنیستی به طور سنتی بهعنوان سودمند، شیک و مهمتر از همه بدون زمینه شناخته میشود، به طوری که میتوان آن را در هر زمینهای قرار داد و همچنان به اصول زیباییشناسی و الزامات عملکردی آن وفادار ماند. با این حال، ساختمان مجلس ملی بنگلادش لوئیس کان در داکا یک نمونه خارقالعاده از معماری مدرن است که به عنوان بخشی از معماری بومی بنگالی رونویسی شده است. ساختمان مجلس ملی که در سال 1982 تکمیل شد، به عنوان یکی از برجسته ترین آثار کان و همچنین به عنوان یک بنای یادبود نمادین برای دولت بنگلادش است.
ساختمان مجلس ملی به طور مفهومی در سال 1959 توسط دولت پاکستان به عنوان گسترشی برای مقر پارلمان این کشور طراحی شد. در سال 1962 بود که لوئی کان مأمور طراحی مقر دولتی شد. با این حال، در مارس 1971 ساخت و ساز متوقف شد، زیرا بنگلادش استقلال خود را از پاکستان اعلام کرده بود. در ابتدا، کان قصد داشت ساختمانی با حضور تاریخی بسازد، اما پس از اینکه بنگلادش رسماً از حکومت پاکستان در دسامبر 1971 جدا شد، این پروژه بسیار بیشتر به نمادی از دموکراسی و افتخار برای مردم بنگالی تبدیل شد. این ساختمان در نهایت در سال 1982 با بیش از دو برابر هزینه تخمینی اولیه برای تکمیل 32 میلیون دلار تکمیل شد.
به همان اندازه که سن ساختمان مجلس ملی چشمگیر است، طراحی لویی کان جذاب ترین جنبه این پروژه است. همانطور که قبلاً ذکر شد معماری مدرن نشانه خوبی از هویت نیست. هویت آن در دوگانگی مستقل معماران مدرن و آثار آنها به دور از فرهنگ و پیشینه های معماری قرار دارد. ساختمان مجلس ملی از این نظر که اصولاً مدرنیستی است منحصر به فرد است، اما پروژه ای است که عمیقاً در بافت آن، شهروندان و زبان بومی بنگلی ریشه دارد. با اکثر ساختمان های مدرن، می توان آن را تقریباً در هر نقطه از جهان بدون سر و صدا قرار داد، که دقیقاً با مجلس ملی کار نمی کند. طراحی کان خواستار مصالح محلی سادهای بود که به آسانی در دسترس بودند و میتوانستند به روشهای کاملاً مشابهی اجرا شوند تا در برابر آب و هوای خشن بیابانی که یک ساختمان مدرن را در یک بافت غیرمدرن ادغام میکند محافظت کند.
ساختمان مجلس ملی به عنوان یک نهاد عظیم در صحرای بنگالی قرار دارد. هشت سالن وجود دارد که به طور متمرکز در اطراف اتاق بزرگ پارلمان قرار گرفته اند، که نه تنها استعاره ای برای قرار دادن دولت جدید دموکراتیک در قلب ساختمان است. همچنین بخشی از اهداف طراحی کان برای بهینهسازی پیکربندیهای فضایی است که در آن برنامههای حمایتی (دفاتر، هتلها برای مقامات پارلمانی و یک رستوران) خارج از حجم مرکز قرار میگیرند. کل مجموعه از بتن ریخته شده در محل با سنگ مرمر سفید منبت کاری شده ساخته شده است که نه تنها بیانیه مدرنیستی قدرت و حضور است، بلکه بیشتر گواهی بر مصالح و ارزش های محلی است. انبوه عظیم مجلس ملی با مقیاس یادبود و دریاچه مصنوعی اطراف ساختمان به عنوان یک عایق طبیعی و سیستم خنک کننده عمل می کند که همچنین شروع به ایجاد شرایط فضایی و نوری جالبی می کند.
اشکال هندسی موجود در وجوه مختلف نما تاثیر شگرفی به ترکیب کلی ساختمان می بخشد. اشکال هندسی اشکال انتزاعی یافت شده در فرهنگ سنتی بنگالی هستند که به منظور ایجاد پیوند هویت های فرهنگی قدیمی و جدید و همچنین به عنوان چاه های نور و یک سیستم کنترل محیطی طبیعی برای فضای داخلی هستند. برای کان، نور یک جنبه مهم در طراحی یک ساختمان بود، نه تنها به عنوان راهی برای روشن کردن فضا، بلکه مفهوم سازی نور به عنوان خالق فضا.
«در مونتاژ یک عنصر نوربخش را به داخل پلان معرفی کردم. اگر یک سری ستون می بینید می توانید بگویید که انتخاب ستون ها یک انتخاب در نور است. ستون ها به صورت جامد فضاهای نور را قاب می کنند. حالا دقیقاً برعکس به آن فکر کنید و فکر کنید که ستون ها توخالی و بسیار بزرگتر هستند و دیوارهای آنها خودشان می توانند نور دهند، سپس فضاهای خالی اتاق هستند و ستون سازنده نور است و می تواند اشکال پیچیده به خود بگیرد و پشتیبان باشد. از فضاها و نور دادن به فضاها. من در تلاش هستم تا عنصر را به حدی توسعه دهم که به موجودی شاعرانه تبدیل شود که زیبایی خاص خود را خارج از جایگاه خود در ترکیب بندی دارد. به این ترتیب با ستون جامدی که در بالا به عنوان نور دهنده ذکر کردم، مشابه می شود.
موسسه سالک / لوئیس کان آثار مطرح دیگر اوست که:
در سال 1959، جوناس سالک، مردی که واکسن فلج اطفال را کشف کرده بود، با پروژه ای به لوئیس آی کان مراجعه کرد. شهر سن دیگو، کالیفرنیا، یک مکان زیبا در لا جولا در امتداد سواحل اقیانوس آرام به او هدیه داده بود، جایی که سالک قصد داشت یک مرکز تحقیقات بیولوژیکی را تاسیس و بسازد. سالک، که واکسن او قبلاً تأثیر عمیقی بر پیشگیری از این بیماری داشته است، قاطعانه معتقد بود که طراحی این مرکز جدید باید پیامدهای علوم را برای بشریت بررسی کند. او همچنین دستوری گستردهتر، اگر نه کمتر عمیقتر، برای معمار برگزیدهاش داشت: «ایجاد تأسیساتی که شایسته بازدید پیکاسو باشد». نتیجه مؤسسه سالک بود، تأسیساتی که هم به خاطر عملکرد و زیباییشناسی چشمگیر آن - و هم بهمنظور شیوهای که هرکدام از دیگری پشتیبانی میکنند، تحسین شده است.
سالک همراه با این دستورالعملهای عالی، یک سری الزامات عملیتر را مطرح کرد. فضاهای آزمایشگاهی در تأسیسات جدید باید باز، جادار و به راحتی به روز شوند زیرا اکتشافات و فناوری های جدید روند تحقیقات علمی را پیش می برد. کل ساختار باید ساده و بادوام باشد و به حداقل تعمیر و نگهداری نیاز داشته باشد. در عین حال، باید روشن و خوشآمد باشد - محیطی الهامبخش برای محققانی که در آنجا کار میکنند. طرح کان برای مؤسسه از نظر فضایی به روشی مشابه یک صومعه تنظیم شده است: یک جامعه فکری منزوی. سه منطقه باید از هم جدا می شدند و همه رو به اقیانوس در غرب بودند: خانه ملاقات، دهکده و آزمایشگاه ها. میتینگ خانه یک اجتماع بزرگ و محل برگزاری کنفرانس بود، در حالی که دهکده باید محل زندگی را فراهم می کرد. سپس هر قسمت از مجموعه با یک باغ آبی از همسایگان موازی خود جدا می شد. در نهایت خانه اجتماع و دهکده از پروژه حذف شد و فقط آزمایشگاه ها ساخته شد.
آزمایشگاههای مؤسسه سالک که ابتدا بهعنوان یک جفت برج از هم جدا شده توسط یک باغ در نظر گرفته شدند، به دو بلوک دراز تبدیل شدند که یکدیگر را در یک میدان سنگفرش منعکس میکنند. صحن مرکزی توسط مجموعه ای از برج های مجزا که برآمدگی های مورب آن ها اجازه می دهد تا پنجره هایی رو به غرب رو به اقیانوس قرار بگیرند. این برجها توسط پلهای کوچکی به بلوکهای آزمایشگاهی مستطیل شکل متصل میشوند و عبور از شکافهای دو محوطه غرقشده را فراهم میکنند که اجازه میدهد نور طبیعی به فضاهای تحقیقاتی زیر نفوذ کند. کان این دادگاهها را نه تنها بهعنوان چاههای سبک، بلکه بهعنوان ارجاع به صومعههای صومعه سنت فرانسیس آسیزی شامل میشد - نمونهای که سالک قبلاً تحسین خود را برای آن ابراز کرده بود. مؤسسه سالک از درسهایی که در طول کارش بر روی آزمایشگاههای تحقیقات پزشکی ریچاردز در دانشگاه پنسیلوانیا آموخته بود، به دست آمد. مسائل مربوط به ازدحام در آزمایشگاه های ریچاردز منجر به طرح بازتر و بدون مانع در سالک شد. همچنین در پنسیلوانیا بود که کان برای اولین بار مفهوم جداسازی فضاهای تحقیقاتی از زیرساخت های تاسیساتی را در طبقات مختلف توسعه داد، نوآوری که به طور جامع تری در پروژه بعدی او به کار گرفته شد. تناوب سطوح آزمایشگاهی و زیرساختی اجازه می دهد تا تعمیر و نگهداری ساختمان بدون ایجاد اختلال در تحقیقات انجام شده در بالا یا پایین انجام شود.
طبق دستورالعمل سالک، کان همچنین آزمایشگاهها را به گونهای طراحی کرد که به راحتی ارتقاء یابند. تیرهای پشتیبان به لبههای هر آزمایشگاه محدود میشوند و انعطافپذیری بیشتری را در پیکربندی مجدد تجهیزات و فضاهای درونی فراهم میکنند. سیستم های مکانیکی در پشت بتن آب بندی نمی شوند، بلکه در پشت دیوارهای بلوکی که می توانند در طول تعمیر و نگهداری و بازسازی از مسیر خارج شوند، آب بندی می شوند.
پنجرههای آزمایشگاه توسط پیچها در جای خود قرار میگیرند و به آنها اجازه میدهد تا بهطور موقت برداشته شوند تا تجهیزات بزرگ را بتوان به داخل و خارج از ساختمان منتقل کرد، بدون نیاز به تخریب هیچکدام از سازهها. سالک پیشنهاد کرد که ساختمان میتواند فردا را حدس بزند. در سال 1967.آزمایشگاهها بر اساس طراحی، فضاهای شرکت مشترک و همکاری خودجوش هستند. کسانی که به دنبال حفظ حریم خصوصی هستند باید از پل ها عبور کنند و وارد یکی از ده برجی شوند که در میدان مرکزی قرار دارند.
برجها شامل مطالعات کوچکی هستند، با پنجرههای رو به غرب آنها که مناظری را به سمت میدان و اقیانوس آرام فراتر از آن هدایت میکنند. انتهای غربی هر دو بال آزمایشگاه نیز به فضای اداری اختصاص دارد، نتیجه این است که هم دفاتر و هم مطالعات دارای منظره ای از دریا هستند.
دیدگاه خود را بنویسید