فرانک گری با نام اصلی فرانک اون گلدبرگ در 28 فوریه 1929 در شهر تورنتو کانادا از یک خانواده یهودی و لهستانی به دنیا آمد. فرانک در سنین جوانی بسیار خلاق بوده و ساخت خانههای خیالی و چشماندازها از آیتمهای موجود در فروشگاه سخت افزای پدربزرگش بود. این علاقه در مصالح سازههای غیرمتعارف در کار گِری توصیف خواهد آمد.
گِری در سال 1949 به لسآنجلس نقل مکان کرده و در حین اینکه به تحصیل مشغول بود چندین شغل را برگزید. او در نهایت از دانشکده معماری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی فارغالتحصیل شد. در آن خین که در صدد تغییر فامیلی خود از گلدبرگ به گِری بود در تلاشض برای مانع از احساسات صد یهودیت بود. در سال 1956 همراه همسر خود به نام آنیتا سایندر به دانشکده معماری دانشگاه هاروارد به ماساچوست رفت. او بعدها از دانشگاه هاروارد ترک تحصیل نموده و با وجود اینکه دو دختر داشت از همسر خویش جدا شد. او در سال 1975 با دختری به نام برتا ایزابل آگویلرا ازدواج نوده و نتیجه این ازدواج نیز دو فرزند بود.
پس از ترک تحصیل دانشگاه هاروارد، فرانک گری دوباره به کالیفرنیا برگشته و یک نام برای خود جهت راه اندازی خط مبلمان مقوایی شکل با نام ” لبه های آسان و ساده” انتخاب نمود. قطعات لبه های آسان از لایه های مقوایی راه راهی دست سازی می شد که در سالهای بین 1969 تا 1973 بفروش می رفت. گِری با پول عاید از فروش لبه های اسان برای همسرش در سانتا مونیکا یک منزل ساخت. مدل عوض شده بیشتر خانه هایی ییلاقی موجود با فولاد راه راهی و نردههای زنجیری، و به طور مؤثر تقسیم خانه با نورگیرهای زاویه دار را شامل می شد. طراحی آوانگارد گِری معماری جهان را جلب توجه نموده و دامنه کاری خود را در جهت راه اندازی ارتفاعات پیش برد. او در دهه 1980 به منظور منظم فعالیت خود را در جنوب کالیفرنیا شروع نمود.
به عنوان یک گِری شهرت یافته او خود را در یک جایگاه بزرگتر یافت. ساختمان های مفهوم فوقی شامل سالن کنسرت والت دیزنی ، رقص خانه در پراگ و ساختمان موزه کوگنهایم در بیلبائو اسپانیا می باشد که به حق به عنوان جاذبه های توریستی شناخته می شوند. در سال 2011، او به اصالت معاری خود یعنی طراحی ساختمانهای مسکونی بازگشت که از آنها از آسمان خراشهایی چون اپروس استریت 8 در شهر نیویورک و برج اپوس شهر نگ کنگ چین پرده برداری نمود.
بنای سانتامونیکا مانند بسیار دیگر از نمونه کارهای گِری، نمونه ایی از سبک ساختارشکنی، یک زیبایی شناسی پساساختارگرانه است که با چالش پارادایم های طراحی پذیرفته شده همراه است که با آیده آل مدرنیستی فرم تبعیت از کارکرد در تناقض است.
گِری بشتر به خاطر انتخاب مصالح از مواد غیرمعمول و همچنین فلسفه معماری شناخته شده است. این زیبایی شناسی هارمونی گِری را به عنوان شاخص ترین طراحان دهه های اخیر شناسانده است. بسیاری از منتقدان از کار گِری ایراد وارد کرده با این حاال، طرح هایش از دغدغه های محتواایی متفکرانه نیستند و گاها بهترین استفاده از فضای شهری قابل دسترس را ایجاد نمی کند.
فرانک گریی با وجود طرح های پیچیده و بلند پروازانه خود برای حرفه و تخصصش به بودجه معروف است. یک نکته مستتثنی در این بودجه بندی موفق پروژه تالار موسیقی والت دیزنی بود که بودجه آن به بیش از صد و هفتاد میلیون دلار رسید و طرح دعاوی در یک دادگاه پرهزینه مطرح شد.
برخی از آثار فرانک گری:
موزه Puente de Vida که بیشتر با نام The Biomuseo شناخته می شود، اولین طرح فرانک گری در تمام آمریکای لاتین خواهد بود. این شهر در پاناما در منطقه ای به نام آمادور واقع شده است که تنها چند بلوک با بندر اصلی کروز کشور و در مجاورت شهر پاناما قرار دارد. ماموریت این موزه ارائه یک تجربه تاثیرگذار و آموزشی در مورد تنوع زیستی و پیدایش تنگه در پاناما به منظور ایجاد انگیزه برای همه پانامایی ها برای شناخت و ارزش گذاری این مؤلفه طبیعی هویت خود و همچنین تولید در تمام بازدیدکنندگان آن نیاز به حفاظت از محیط زیست دارند. با در نظر گرفتن این اهداف، به سرعت مشخص شد که طراحی موزه باید چیزی بسیار خاص باشد تا توجه بین المللی را به خود جلب کند. آنها می خواستند این موزه یک نوع طراحی باشد که قبلاً دیده نشده بود و به عنوان یک نماد معماری جدید برای پاناما عمل می کرد، دقیقاً مانند برج ایفل برای فرانسه یا برج پیزا برای ایتالیا.
این موزه از غرفههایی تشکیل شده است که شامل نمایشگاههای تعاملی است که توسط Bruce Mau Design، یکی از مهمترین شرکتهای طراحی در جهان توسعه یافته است. این غرفهها با سقفهایی با رنگهای روشن پوشیده شدهاند که بازدیدکنندگانی که با کشتی به بندر نزدیک میرسند، از فاصلهای دور قابل مشاهده هستند. در مجموع، سقف ها یک شبح نامنظم ایجاد می کنند که نشان دهنده خودانگیختگی نیروهای طبیعی است که به جهان ما شکل می دهد. دارین مونتانیس، یکی از هماهنگکنندگان نمایشگاه در موزه، در این ویدیوی Crane.tv که قبلاً ارائه کردیم، آن را بهعنوان «ساختمانی بسیار پر سر و صدا و قابل مشاهده، مناسب برای فرهنگ پر سر و صدای پاناما» توصیف کرد.
در مصاحبه ای با روزنامه معماران، آناند دواراجان، توضیح داد که برای هر پروژه، شرکت آنها "عمیقاً در فرهنگ محلی کاوش می کند تا راه های الهام بخش و نوآورانه برای پاسخ به یک مکان بیابد". و در این مورد، پاسخ استفاده غنی از رنگ بود. اگرچه هندسه مشخصه فرانک گری است، دواراجان ادامه می دهد که پوشش های بیرونی - گچ بر روی یک بستر بتنی - همان چیزی است که معمولاً در پاناما انتظار می رود و زیبایی شناسی یک معمار مشهور بین المللی را با هنر فرهنگ محلی ترکیب می کند. حتی سیستم صفحه نمایش باران ساخته شده است از ساختارهای سوله مانندی که در سرتاسر شهر پاناما یافت می شود الهام گرفته شده است که از فضای داخلی در برابر باران ناشی از باد محافظت می کند و در عین حال امکان تهویه متقابل را فراهم می کند.
البته بزرگترین چالش، طراحی یک روایت معماری برای توضیح هویت طبیعی پاناما بود. با کمک بروس مائو دیزاین، موزه به ساختاری با دهلیز مرکزی، رو به هوا باز و قابل دسترس، با هشت گالری منشعب از آن، تبدیل شد. هر گالری هویت معماری خاص خود را دارد و مظهر محتوای نمایشگاه خود است. مارگوت لوپز، مدیر موزه توضیح داد که یکی از جالبترین و موفقترین چیزها در مورد این موزه ، گفتگوی مداوم بین معماری و داستان است و گری آنها را در یکی ادغام کرده است. به گفته او، بازدیدکنندگان "درباره منشاء زمین شناسی پاناما یاد خواهند گرفت و ساختمان آنها را برای سوار شدن با خود خواهد برد.
دیدگاه خود را بنویسید